مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

برو تو باغِ تمنّای دلت ، دشت کن گلهایِ عشقم در بهـــــــار

چقدر گل تو ویترینِ زندگیت ، پشتِ میله ها شده یه لاله زار

 

جمع کردی گونه های گل به غم ، خشک مانده آبِ صافی نداری

همه رو کشتی عجب چه بی گناه ، تو دلت زمینِ کافی نـــــداری

 

درد می بارد و نم نم می کند ، دورِ شهرت جگر قبرستان شده

این همه بی رحمی و بارندگی ، فکر کردی دلم آبادان شـــده

 

یافتم حیله گرِ روباه صفت ، آتشِ دیگت شده وســــــواسِ درد

سنگ صبرم توی آبش غرق شد ، محو گشته رفته دنبالش نگرد

 

ظاهرت بلبل نمایی می کنی ، باطنت معجون شده با قیر و خون

با تو موندن دیگه فایده نداره ، بی وفایی دل کشیدی سر زبون

 

آزادم کن جون هر که دوست داری ، از وعده های دل تو خسته شدم

قول میدی آخرین غصه و غم ، توی استخرِ چشت شسته شـــــــــدم

 

باج می گیری و دل دادم فدا ، با غرور و درد سر تنگِ غـــروب

کو خجالت شستی آن پیمانِ دل ،میخِ دردت رو به دیوارم بکوب

 

رقعه رقعه شد دلم از بند زار ، با سوزن و نخ پارگی را دوختم

خون می بارد به قهر هجر تو ، با فداکاری به عشقت سوختــم

 

جاسم ثعلبی (حسّانی) 04/07/1391

 



:: برچسب‌ها: فدا کاری ,
:: بازدید از این مطلب : 1436
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 3 مهر 1391
.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 89 صفحه بعد

صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی